انجمن علمی علوم سیاسی

هم‌اندیشی و هم‌افزایی دانش پژوهان علوم سیاسی

گلوبالیزاسیون یا جهانی سازی و مباحثی پیرامون جهانی شدن اسلامی

یکی از مباحثی که امروزه ذیل بحث جهانی شدن مطرح می‌شود این است که برای اداره جهانی، که به یک دهکده تبدیل می‌شود، باید به فرهنگ واحدی برسیم تا اختلافات از بین برود، و برای این کار، لیبرالیسم را به عنوان نوعی ایدئولوژی که می‌تواند ایدئولوژی‌های دیگر را در خود هضم کند و در عرصه سیاسی ایدئولوژی‌زدایی کند، مطرح می‌کنند، تا از این طریق صلح جهانی و توسعه تحقق پیدا کند. آمریکا را نیز به عنوان قدرتی که می‌تواند این سیطره فرهنگی و سیاسی را ایجاد کند معرفی می‌کنند، و برای تحقق این ایده زمینه‌هایی را فراهم می‌کنند که به نظر می‌رسد عقد قراردادهای بین‌المللی که اخیراً شاهد تعداد زیادی از این‌ها هستیم در این راستا است. در برابر ایدئولوژی لیبرالیسم‌، ایدئولوژی اسلام ناب مبتنی بر نگاه توحیدی قرار دارد، که در این سال‌ها مطرح شده و مدعی است که این ایدئولوژی است که می‌تواند ایجاد همبستگی کند.

جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرک سرمایه در سطح بین المللی، مهاجرت نیروی کار و کــاهش موانع تجاری براساس قراردادهای بین المللی، شکل دیگر و سرعت بیشتر پیدا کرد. در سالهای اخیر هم با سرعت فزاینده دانش و فناوری و فروپاشی ابرقدرت شرق و پایان دوران جنگ سرد، شتاب بی سابقه ای گرفته است.  رشد تجارت جهانی در سالهای 1950 تا 1994 و فزونی چشمگیر آن بر رشد تولید جهانی، واحدهای تولیدی کشورها را به بخشی از شبکه جهانی تولید وتجارت تبدیل کرده است. در چنین اقتصادی نظام سرمایه داری برای تضمین فروش مازاد تولید خود به بازاری نیازمند است که پیـــوسته درحال گسترش باشد و درنهایت گستره ای به وسعت تمام گیتی پیدا کند. دراین جریان، کشورهای توسعه یافته از برتری فناوری و از نفوذ خود در سازمانهای مالی بین المللی و شرکتهای عظیم فراملیتی سودجسته و شیوه تولید، مناسبات تولیدی، چگونگی بهره برداری از امکانات و منابع در کشورهای جهان سوم را به سود خود سازمان دهی و جریان امور را به بستر منافع و مطامع خود هدایت می کنند.

جهانی شدن (Globalization) به مفهوم گیدنزی آن، «تشدید روابط اجتماعی جهانی»، از دهه ۱۹۷۰ تحقق یافته. اما آنچه مورد بحث و مورد مناقشه قرار می‌گیرد، "جهانی‌سازی" (Globalizoing) به عنوان یک پروژه (As a Progect) است؛ که از سوی برخی قدرت‌مندان دنبال گردیده و شامل ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است.

جهانی سازی، مدیریت آن فرایند است که به دست سلطه جهانی غرب انجام می شود. کشورهای ثروتمند و نهادهای تجاری, پولی و مالی بین المللی حامی جهانی سازی همواره ادعا کرده اند که آزادسازی  تجارت و ادغام در اقتصاد جهانی تنها راه رشد و توسعه و زمینه ساز رفاه و رفع فقر و نابرابری است. پژوهشها و شواهد تاریخی, گویای آن است که این دعاوی قابل اثبات نیست. از نظر علمی, مدل مورد استناد غیر واقع بینانه است. از حیث تاریخی, ادعای حامیان و مدیران جهانی سازی ناصادقانه است و از جهت تجربی, در تحقق وعده ها ناکام می ماند. راه درست نه انکار جهانی شدن؛ بلکه پیوستن به حرکت جهانی ضد جهانی سازی ظالمانه و تلاش برای جهانی شدن عادلانه است. جهانی شدن یعنی به استقبال یک جهان رفتن، آشنا شدن با فرهنگهای دیگر و احترام گذاشتن به آراء و نظریه های دیگران، در صورتی که جهان گرایی نفی دیگران، نفوذ در فرهنگهای دیگر و محل برخورد ایدئولوژی هاست.

 

جهانی‌شدن فرهنگ آمریکایی!
امروز مى‌‌شنوید که آمریکا درصدد این است که فرهنگ جهانى درست بکند و همه کشورها را تابع فرهنگ آمریکایى بکند. امروز این جهانی‌شدن و فرهنگ جهانی نرخ شاه‌عباسی دارد و همه‌جا معروف است. این یعنى چه؟ یعنى مى‌‌خواهد از قدرتش استفاده کند و کارى بکند که همه دنیا فرهنگ آمریکایى را بپذیرند. حتى کشورهاى اروپایى هم از این قصد و نیت آمریکا آگاه هستند و از آن پرهیز مى‌‌کنند و حواسشان جمع است که فرهنگ آمریکایى را نپذیرند ولى به‌هرحال باز آن‌ها به فرهنگ آمریکایى نزدیک‌ترند تا ما، آن‌ها جهات مشترک زیادی با فرهنگ آمریکایى دارند. آمریکا دیگر در اوجش است؛ یعنى در اوج حیوانیت، در اوج بى‌‌بندوبارى و ولنگارى، بدون تعهد به هیچ اصل اخلاقى، به هیچ اصل معنوى، این فرهنگ آمریکایی است؛ اباحى‌‌گرى و ولنگارى. اسمش را گذاشته‌‌اند آزادى!

پس از اسلام، اغلب از دو مکتب مارکسیسم و کاپیتالیسم به عنوان مدعیان حکومت جهانی نام می برند. مارکسیست‌ها با تقسیم تاریخ به کمون اولیه، برده‌داری، فئودالیسم و کاپیتالیسم، مدعیند که بشر با گذر از این مراحل چهارگانه، به مرحله نهایی؛ یعنی کمونیسم وارد می شود که یک حکومت جهانی با ویژگی‌هایی چون مرام اشتراکی، فقدان دولت و نبود مالکیت است، البته آنها قبل از ورود به مرحله آخر تاریخ، یک مرحله انتقالی به نام سوسیالیسم را نیز پشت سر می‌گذارند. سوسیالیسم کمی به کاپیتالیسم و نیز،‌ اندکی به کمونیسم شبیه است؛ مثلا در سوسیالیسم (همانند کاپیتالیسم) دولت و حکومت وجود دارد، ولی برخلاف کاپیتالیسم، حکومت در اختیار همه نیست، بلکه در حاکمیت کارگران است. اگرچه شکست کمونیسم در دنیای امروز، به معنای غیرقابل وصول و یا خیالی بودن حکومت جهانی کمونیستی است، ولی سوسیالیست‌ها معتقدند که به علت ریشه‌دار بودن شعارهای عدالت و مساوات سوسیالیستی در نهاد و فطرت انسان، بشر دوباره به سراغ سوسیالیسم و سپس کمونیسم خواهد آمد؟!

 

کاپیتالیسم یا سرمایه‌داری غرب، یکی دیگر از مدعیان جهانی شدن نیز، در پی جهان‌گرایی و ایجاد یک حکومت جهانی است.
 از زمانی که سرمایه‌داری غرب شکل گرفت؛ یعنی از چهار - پنج‌ سده پیش، تلاش برای تسلط نظام سرمایه‌داری بر جهان، آغاز شد. از اواخر قرن ۱۹ بخصوص از اوایل قرن ۲۰، سرمایه در کشورهای شمال به مرحله اشباع رسید و انباشت سرمایه، به رکود اقتصادی دامن زد. بنابراین، غرب به صدور سرمایه دست زد، تا از این طریق، هم به بازارهای جدید و جویای سرمایه دست یابد و هم بحران‌های نهفته در درون خود را به کشورهای توسعه نیافته، منتقل کند. این فرایند، موجب رشد دوباره نظام سرمایه‌داری شد. نتیجه این که جهانی شدن، اولا، ادامه تحولات کلان تاریخ بشر غربی؛ یعنی تحول انقلاب کشاورزی، انقلاب صنعتی و انقلاب اطلاعاتی است؛ ثانیا، تداوم حرکت سرمایه‌داری غرب است، ولی پس از پایان جنگ سرد، تهاجمی تر شده و رؤیای تسلط بر عالم و جهان را بیش از گذشته در سر می پروراند.

به این دلایل، جهانی شدن پیش از هر تعریف دیگر، به آن معناست که سیاست اقتصادی، امنیت غذایی و غیره باید در حوزه اختیارات تجار و سرمایه‌گذاران دولت‌های ثروتمند قرار گیرد و در این روند، حکومت‌ها، نهادهای بین‌المللی و حتی سازمان‌های بین‌المللی نیز اجازه ندارند که فعالیت و قدرت آن‌ها را به پرسش گیرند.
 با چنین نگرش و عقیده‌ای است که کروگمن، جهانی شدن را ادغام بیشتر بازارهای جهانی و مک ایوان، آن را گسترش بین‌المللی مناسبات تولید و مبادله سرمایه سالارانه و بازانسون نیز آن را یکپارچگی تجارت با حذف مرزهای تجاری، سرعت در مبادله تکنولوژی و افزایش عمومی در مصرف جهانی می‌داند. در این صورت، طبیعی خواهد بود که در راس چنین نظامی، آمریکا قرار گیرد.

از این رو، مالکوم واترز می‌گوید:
جهانی شدن نتیجه مستقیم گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار و تقلید فرهنگی به سراسر کره زمین است. این پدیده، به طور ذاتی از طریق فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی با الگوی توسعه سرمایه‌داری همراه است.
اگر سوال کنید آیا اسلام این لیبرالیسم را می‌پذیرد یا نه، و جهانی شدن، یا همان نوع جهانی شدن را که امروز غرب می‌پسندد و ترویج می‌کند می‌پذیرد یا نه، جواب اجمالی این است که اسلام این را نمی‌گوید و عملاً هم قابل تحقق نیست. اما ممکن است بگوییم اسلام جهانی شدن خاصی را می‌پذیرد و حتی سعی هم می‌کند که آن را در یک قالب خاصی بوجود بیاورد، ولی آن با لیبرالیسم سازگار نیست.


آیا اسلام با این تفکر جهانی شدن، که امروز در دنیا ترویج می‌شود، موافق است یا مخالف، و اگر مخالف است، از نظر اسلام، با دیگران چگونه باید برخورد و رفتار کرد،؟ می گوییم ابتدا باید انسان را بشناسیم. چون در همه مباحثی که مربوط به انسان است، چه در زمینه فردی، چه در زمینه خانوادگی، چه در زمینه اجتماعی و چه در زمینه بین‌المللی و جهانی، اگر بخواهیم نظر اسلام را بفهمیم، باید ابتدا ببینیم انسان چه موجودی است، برای چه آفریده شده، و کجا می‌خواهد برود؛ یعنی انسان را بشناسیم و هدف از وجود او و فلسفه وجود او را بدانیم. درباره فلسفه وجود انسان نظرهای بسیار متفاوتی در عالم وجود داشته و دارند. شاید بسیاری گمان می‌کنند که پیدایش انسان امری اتفاقی بوده است؛ ماده‌ای ازلی در عالم بوده، تحولاتی پیدا کرده و آن قدر زیر و رو شده تا موجودی به نام انسان پیدا شده و تحولاتی پیدا کرده است.

بحث دیگر این است که آیا سیر تحولات این موجود سیری جبری است یا این که انسان خودش می‌تواند مسیر خود را تغییر بدهد و سرنوشت خود را عوض کند، و اگر چنین است تا کجا و چه اندازه؟ گرایشی که معمولاً به مارکسیست‌ها نسبت داده می‌شود این است که سیر تحولات جامعه و تاریخ، یک سیر جبری است. و مراحلی را برای آن ذکر کرده‌اند که آن‌ها را گذرانده، و اکنون دارد  به طرف کمون نهایی پیش می‌رود، و کمال آن هم همان کمون نهایی است که همه مثل هم زندگی کنند و در همه چیز شریک باشند تا عملاً زمینه نزاع برداشته شود. در واقع، آن‌ها یک نوع جهانی شدن را پیش‌بینی یا آرزو می‌کردند که غیر از جهانی شدنی است که امروز مطرح است. در مقابل، بسیاری از مکاتب فلسفی و نیز ادیان کمابیش معتقدند که انسان خودش می‌تواند سرنوشت خودش را تعیین کند و کمابیش در تعیین سرنوشت خود اختیار دارد.


جهانی شدن اسلامی
حاصل مباحث قبلی این است که جهانی‌سازی ریشه در غرب دارد و در غرب متولد شده و بارور گردیده است. اصول و مبانی فکری و فلسفی آن دقیقا همان اصول و مبانی تفکر غرب است. اندیشمندان متعددی نیز بر ارتباط مستقیم بین جهانی‌سازی و غرب و بر پروژه بودن آن تاکید دارند. در راس پروژه جهانی‌سازی آمریکاست، اما آمریکا به دلایل مختلفی از صلاحیت رهبری جهانی‌سازی برخوردار نیست. در این صورت، این سؤال پیش می‌آید: اگر آمریکا یا مسیحیت دولتی قادر به رهبری عادلانه جهان نیست، پس چه قدرتی از این توانایی برخوردار است؟! مکتب جهان‌شمول اسلام می تواند جایگزین مناسبی باشد، اما آیا جهانی‌سازی اسلام، بر اساس تعالیم دینی قابل اثبات است؟! این جهانی‌سازی بر چه اصولی استوار است و ویژگی‌ها و ابزارهای آن کدام است؟!


 در پاسخ به پرسش‌های یاد شده، مباحث زیر را مرور می کنیم:


 جهانی شدن در آیات و روایات

اسلام جهانی تولد یافت، مسلمانان برای جهانی کردن اسلام بسیار کوشیدند، شیعیان هم، دل به حکومت جهانی حجة بن الحسن (علیه‌السّلام) سپرده‌اند. آیات و روایات اسلامی نیز، پروسه جهانی شدن اسلام را مورد تایید و تاکید قرار داده‌اند:

آیات:

آیاتی از قرآن به مساله جهانی شدن اسلام اشاره دارند، از جمله:


  آیه اول:
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین او نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و‌هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون‌

یعنی: ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشگریانشان، آنچه را از آنها (بنی اسرائیل) بیم داشتند، نشان دهیم! «ترجمه این آیه و آیات بعدی از ترجمه فارسی قرآن، اثر آیت‌ الله ناصر مکارم ‌شیرازی اخذ شده است.»
این دو آیه، گرچه به قصه حضرت موسی (علیه‌السلام)، فرعون و بنی اسرائیل مربوط است ولی محتوا و مفهوم آیات، منحصر به آن نیست. آنچه در دوره یاد شده اتفاق افتاد، جلوه‌ای از اراده خداوند برای حاکمیت بخشیدن مستضعفین بر مستکبران بود، در حالی که اراده خدا در این باره، به طور کامل تحقق نیافته است. پس روزی می رسد که خداوند حاکمیت خویش بر زمین را از طریق سپردن آن به دست افراد عابد صالح تحقق بخشد.


آیه دوم:
قال رب فانظرنی الی یوم یبعثون قال فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم‌.
یعنی: شیطان گفت: پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده نگهدار. خداوند) فرمود: تو از مهلت‌یافتگانی! (اما نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا وقت معینی.
بر پایه این آیه، در ادامه عمر دنیا، روزی می رسد که شیطان دیگر بر انسان حاکمیت ندارد. در واقع، خداوند سبحان با مهلت درخواستی ابلیس تا روز قیامت، موافقت نکرد و تا زمان معینی (تا قبل از برپایی قیامت) به او مهلت داد. با پایان یافتن حاکمیت شیطان بر انسان، جهانی شدن اسلام از سوی بنده صالح خداوند تبارک و تعالی؛ یعنی حجة بن الحسن (علیه‌السّلام) آغاز می‌گردد.


آیه سوم:
هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون‌.
یعنی: او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
امام صادق (علیه‌السّلام) در تفسیر این آیه فرمود: سوگند به خدا، هنوز تفسیر این آیه تحقق نیافته است. راوی پرسید: فدایت شوم! پس چه زمانی تحقق می‌یابد؟ امام فرمود: وقتی با اراده خدا، قائم قیام کند.
 بنابراین، جهانی شدن اسلام و تشکیل حکومت واحد جهانی امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) با به‌کارگیری علوم و فنون نوین به انجام می‌رسد و تداوم آن با تدبیر، تدبر، دانش و بینش میسر می‌شود.


آیه چهارم:
و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون‌
یعنی: در زبور بعداز ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!
یرثها، جنبه جهان شمولی دارد؛ یعنی همه حاکمان زمین، عباد صالحین خواهند شد.
این مطلب در مزامیر داوود، مزمور (فصل) ۳۷ به این صورت آمده است: حلیمان وارث زمین خواهند شد. زبور در اینجا، نه زبور داوود، بلکه به اعتقاد مرحوم طبرسی، مراد مطلق کتاب آسمانی است. از این رو، برخی از مفسران، آیه یاد شده را این گونه ترجمه می‌کنند: «علاوه بر قرآن در زبور هم گفتیم: بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!

آیه پنجم:
وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون‌.
یعنی: خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آنچنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، فاسقند.
در واقع، آیه مذکور بر این مساله دلالت دارد که خداوند، جهان را با خاندان رسالت و امامت شروع کرد، با آنها نیز به خاتمه می‌رساند؛ یعنی جهان در آغاز در اختیار شایسته‌ترین بندگان خدا بود و در انتها هم در ید قدرت صالحان روی زمین است.


 احادیث زیادی نیز تصریح دارند که حکومت الهی آینده روی زمین از سوی فردی از خاندان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و فاطمه (علیهاالسّلام) است و این خاندان و ولی عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) کلیدهای حکمت و معدن‌های رحمت الهی‌اند.

 

روایات:
برخی از روایات و احادیث اسلامی به تفسیر آیات مربوط به جهانی شدن اسلام پرداخته‌اند. از جمله:


روایت اول:
قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): ان خلفائی و اوصیائی و حجج الله علی الخلق بعدی اثنا عشر اولهم اخی و آخرهم ولدی. قیل یا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و من اخوک؟ قال (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی بن ابی طالب‌ (علیه‌السلام) قیل: فمن ولدک؟ قال: المهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا و ظلما و الذی بعثنی بالحق بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه ولدی المهدی فینزل روح‌ الله عیسی بن مریم فیصلی خلفه.
یعنی: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: خلفا و جانشینان من و حجت‌های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند، اول آنان برادرم و آخرشان فرزندم. گفته شد: ‌ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابیطالب (علیه‌السلام). سوال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را از قسط و عدل پر سازد، همان‌سان که از ظلم و جور پر شده. قسم به آن که مرا به حق به عنوان بشارت‌دهنده و ترساننده برانگیخت، اگر از عمر دنیا یک روز باقی مانده باشد، خدا آن را چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند. (پس از خروج) عیسی پسر مریم پشت سرش به نماز ایستد.


روایت دوم:
قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): یخرج من آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملا الارض عدلا کما ملئت جورا، فذلک المهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف).
یعنی: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: در آخرالزمان مردی از فرزندان من قیام کند که اسم او همانند اسم من و کنیه‌اش مثل کنیه من است. زمین را از عدل پرسازد، چنان که از ظلم پر شده است و او مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) است.


روایت سوم:
قال النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): المهدی منی و هو اجلی الجبهة، اقنی الانف، یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، یملک سبع سنین.
یعنی: پیامبر فرمود: مهدی از ما (من) است. چهره‌ای نورانی دارد و بینی‌ای خمیده. زمین را از قسط و عدل پر سازد، چنان که از ظلم و جور پر شده است.


روایت چهارم:
قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث رجل منی و من اهل بیتی، یواطئ اسمه اسمی.
یعنی: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: اگر عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من یا اهل بیتم قیام کند که اسم او اسم من است.


روایت پنجم:
ان علیا (علیه‌السّلام) سال النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امنا آل محمد المهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) ‌ام من غیرنا؟ قال رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): بل منا یختم الله به کما فتح بنا
یعنی: علی (علیه‌السّلام) از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسید: آیا مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از ما آل محمد است یا غیر ماست؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: بلکه از ماست، خداوند به سبب او ختم کند (کمال بخشد) چنان که با ما آغاز کرد.


نکات احادیث پنچ‌گانه:

۱ ـ‌ اسلام در صدد گسترش خود در گستره جهان است؛

۲ ـ‌گسترش جهانی اسلام از سوی امام زمان (علیه‌السّلام) تحقق می‌یابد؛

۳ ـ حکومت امام زمان (علیه‌السّلام) یک حکومت جهانی است؛

۴ ـ‌جهانی شدن اسلامی بر پایه عدل و قسط قرار دارد؛

۵ ـ عمر حکومت جهانی امام زمان (علیه‌السّلام) طولانی است.


اسلام و مبانی فکری جهانی شدن
مبانی فکری و فلسفی تمدن و فرهنگ اسلامی، ره‌آورد وحی الهی، بعثت انبیا و امامت اولیاست که عقل و فطرت اصیل انسانی بر آن مهر تایید می‌زند. این مبانی، ارکان تمدن اسلامی را در چهار قرن گذشته ساخته ‌و تداوم آن، نویددهنده جهانی شدن تمدن ‌اسلامی است. برخی از مهم‌ترین مبانی عبارتند از:

فطرت‌گرایی:
توحید، نخستین شرط تشرف انسان به اسلام و لازمه ورود به جامعه جهانی اسلام است. از این‌رو، قرآن با تعابیری چون لآ اله الا الله‌. و لقد کرمنا بنی ءادم‌، لا اله الا هو، لا اله الا انا و... اهتمام ویژه خود را بر این اصل ابراز کرده است. یکتاپرستی، نقطه اشتراک همه انسان‌هایی است که در جامعه جهانی اسلام مشارکت می‌ورزند و آن، فراگیرترین عامل هم‌گرایی اجتماعی انسان‌ها به شمار می‌رود. به همین دلیل، خداوند می‌فرماید:
فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون‌.
یعنی: پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمی‌دانند.


عاقبت‌جویی:
عاقبت‌جویی، یعنی فرجام‌خواهی و آخرت‌گرایی که در‌ اندیشه دینی و اسلامی اعتقاد به معاد، خوانده می‌شود. تاکید اسلام بر معاد، به منظور تاسیس یک نظام جهانی است تا در کنار اعتقاد به مبدا، سرنوشت‌ساز بودن نقش این باور (اعتقاد به معاد) در جهت‌گیری زندگی فردی، جمعی و جهانی هویدا گردد؛ زیرا چنین اعتقادی، رفتار اجتماعی را متاثر می‌سازد و آن را تحت کنترل در می‌آورد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
ا فحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون‌.
یعنی: آیا چنین پنداشتید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و هرگز به سوی ما باز نمی‌گردید؟

 

کرامت انسانی:
خداوند انسان را گرامی داشته است. از نظر دین، انسان موجودی هم مادی و هم معنوی است. از این رو، برنامه جهانی شدن تمدن اسلامی با برنامه جهانی شدن غربی که در پی سلطه بر انسان می‌باشد، از بنیان متفاوت است؛ زیرا اسلام در پی ارج نهادن به انسان‌هاست و تنها، به استقلال آگاهانه و آزادانه او از پیام دین می‌اندیشد و هرگز در صدد تحمیل عقیده بر او نیست.


برنامه‌های جهانی اسلام

۱ ـ‌ کرامت و برتری انسان‌ها بر مدار عقیده و ایمان، نه نژاد و خون و... .

۲ ـ نفی سلطه‌گری و سلطه‌پذیری بر اساس قاعده نفی سبیل؛

۳ ـ طرح و اجرای اصول و حقوق مشترک برای همه انسان‌ها، اعم از کافر و مسلمان.

 

 ساختار نظام جهانی اسلام
تحقق ایده جهانی شدن اسلام و قوام آن بر پایه مبانی فکری و فلسفی، منوط به ارکان و ساختاری مناسب است که برخی از آن‌ها عبارتند از:

 

حاکمیت خداوند سبحان
حاکمیت بر جهان هستی، تنها از آن خداست. در واقع، اراده الهی بر سراسر گیتی حاکم و ادامه هستی به مدد و فیض او وابسته است. به بیان دیگر، جهان و تمامی ارکان و عناصرش در ید قدرت نامحدود الهی قرار دارد و هموست که انسان را بر رنوشت خویش حاکم کرده و اداره جامعه بشری را به وی سپرده است؛ یعنی این که خداوند سبحان، حاکمیت خویش در تدبیر جامعه را به انسان واگذاشت که آن نیز، تجلی اراده خداست. در حقیقت، حاکمیت خدا بر روی زمین به دست رهبر برگزیده الهی صورت می‌گیرد که خود او نیز، از سوی امت به جایگاه و منصب رهبری دست یافته است. در چنین نظامی، عقلانیت، معنویت و عدالت، جامعه را به جهانی در مسیر کمال تبدیل می‌کند.
 

امامت و رهبری
مهم‌ترین ویژگی امامت و رهبری در ساختار نظام جهانی اسلام، برگزیده خداوند بودن است. مولای متقیان، علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) در این باره فرمود:
و خلف فیکم ما خلفت الانبیاء فی اممها، اذلم یترکوهم هملا، بغیر طریق واضح، و لا علم قائم .ترجمه این عبارت نهج البلاغه و عبارت‌های دیگر، از ترجمه محمدمهدی فولادوند انتخاب شده است.
یعنی: او نیز چون پیامبران امت‌های دیرین برای شما میراثی گذاشت؛ زیرا ایشان امت خود را وانگذاردند، مگر به رهنمون راهی روشن و نشان‌هایی معین.

 

ویژگی‌های امامت
به‌علاوه، امامت و رهبری از ویژگی‌های دیگری برخوردار است، از جمله: مرکز وحدت و یکپارچگی، زعامت معنوی و سیاسی، اساس و پایه فعالیت بشریت، هسته مرکزی نظم اجتماعی، مشروعیت بیعت مردم، اسوه فردی و جمعی.
همچنین، رهبری و امامت در نظام جهانی اسلام، محور و قطب ایدئولوژیک به شمار می‌رود. همانگونه که علی (علیه‌السّلام) فرمود:
اما والله لقد تقمصها ابن ابی قحافة و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی، ینحدر عنی السیل، و لا یرقی الی الطیر.
یعنی: آگاه باشید. به خدا سوگند که فلانی (ابابکر) خلافت را چون جامه‌ای بر تن کرد و قطعا می‌داند که جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی همچون محور است در رابطه با آسیاب.

 

امت واحده
انسان‌ها در نظام جهانی اسلام، در دوران بلوغ و شکوفایی عقلی و معنوی قرار دارند و به مرحله والای تعالی رسیده‌اند و بالفعل از ارزش‌های واقعی انسانی برخوردارند. جامعه جهانی اسلامی، جامعه‌ای همگون و متکامل است و در آن، استعدادها و ارزش‌های انسانی شکوفا می‌گردد. نیازهای اساسی فطری برآورده می‌شود، از همه ابزارها برای تحقق صلح و عدالت‌ بهره‌برداری می‌شود. به این دلایل است که خداوند در قرآن می‌فرماید:
و ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاتقون‌.
یعنی: و این امت شما، امت واحدی است و من پروردگار شما هستم پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید.

 

قانون واحد
حدیث ثقلین، گویای آن است که راز دست‌یابی به سعادت دنیوی و اخروی، پیروی و اقتدا به قانون خوب (کتاب الله) و مجری خوب (اهل بیتی) است. اگرچه، جامعه بشری از نقصان قانون رنج‌ برده است، ولی رنج فقدان مجریان صالح، همواره، جان‌کاه‌تر بوده است. در تهیه قانونی که در جامعه جهانی اسلام حاکمیت می یابد، عقل که قادر به ترسیم حدود و تعیین همه جانبه مسائل انسان نیست، دخالتی ندارد. این قانون، قانون شرع است که از سوی خداوند آگاه به همه نیازهای انسانی، نازل شده است. از این رو، همه جانبه است و کاملا با فطرت انسان‌ها سازگاری دارد. در دوره تحقق حکومت جهانی اسلام، قانون اسلام یا در حقیقت، سیستم حقوقی اسلام به طور کامل اجرا می‌شود، که همه در برابر آن یکسانند و برای هر شخصی به‌ اندازه توان و استعدادش، حقوق و وظایفی تعیین شده است.

 

ویژگی‌های جهانی شدن اسلام
ویژگی‌های نظام جهانی اسلام یا مختصات جهانی شدن اسلامی، با هیچ نظام دیگری قابل مقایسه نیست. در این نظام، جهانی بر پایه معنویت، عقلانیت، انسانیت، عدالت، امنیت و... شکل می گیرد و از این رو، جامعه‌ای است کامل و متعالی. اینک برخی از این ویژگی‌ها را مرور می‌کنیم:

 

عدالت:
عدالت در نظام جهانی اسلام، فراگیر، گسترده و عمیق است. جهانی شدن اسلامی، به تاریخ سراسر ظلم و جور جهان پایان می‌دهد، به ریشه‌کنی ستم‌ها و تبعیض‌ها از جامعه بشری می‌پردازد و در یک نظام اجتماعی، بر پایه مساوات و برابری رفتار می‌کند. احادیث زیادی به این موضوع پرداخته‌اند مانند: ابوسعید خدری (از محدثین اهل سنت) از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند:
ابشرکم بالمهدی یملا الارض قسطا کما ملئت جورا و ظلما یرضی عنه سکان السماء و الارض یقسم المال صحاحا. فقال رجل ما معنی صحاحا؟ قال: بالسویه بین الناس و یملا قلوب امة محمد غنی و یسعهم عدله...
یعنی: شما را به ظهور مهدی (علیه‌السّلام)، بشارت می‌دهم که زمین را پر از عدالت می‌کند، همانگونه که از جور و ستم پر شده است، ساکنان آسمان‌ها و زمین از او راضی می‌شوند و اموال و ثروت‌ها را به طور صحیح تقسیم می‌کند. شخصی پرسید: معنای تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوی در میان مردم (سپس فرمود:) و دل‌های پیروان محمد را از بی‌نیازی پر می‌کند و عدالتش همه را فرا می‌گیرد. علی عقبه از پدرش چنین نقل می‌کند:
اذا قام القائم، حکم بالعدل وارتفع الجور فی ایامه و امنت به السبل و اخرجت الارض برکاتها و رد کل حق الی اهله... و لا یجد الرجل منکم یومئذ موضعا لصدقة و لا لبرة لشمول الغنی جمیع المؤمنین.
یعنی: هنگامی که قائم قیام کند، بر اساس عدالت حکم می‌کند و ظلم و جور در دوران او برچیده می‌شود و راه‌ها در پرتو وجودش امن و امان می‌گردد و زمین برکاتش را خارج می‌سازد و هر حقی به صاحبش می رسد... و کسی موردی را برای انفاق و صدقه و کمک مالی نمی‌یابد؛ زیرا همه مؤمنان، بی‌نیاز و غنی خواهند شد. و در روایتی دیگر آمده است: یملا الله به الارض عدلا و قسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا.
یعنی: خداوند به وسیله او (حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)) زمین را پر از عدل و داد می‌کند، پس از آن که از جور و ستم پر شده باشد.

 

پیشرفت:
دانش در دوره حکومت جهانی امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) به آخرین درجه تکامل خود می‌رسد. به بیان دیگر، در این دوران، هم توسعه علمی و هم توسعه اقتصادی به صورت همه جانبه اتفاق می‌افتد. از این رو، تمام علوم برای دست‌یابی به حداکثر پیشرفت و تولیدات به کار می‌افتد. احادیثی بر این موضوع اشاره دارند، از جمله: امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: العلم سبعة و عشرون حرفا فجمع ما جاءت به الرسل حرفان، فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین، فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرین حرفا.
یعنی: علم و دانش بیست و هفت حرف (شعبه) است. تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آورده‌اند، دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته‌اند، اما هنگامی که قائم ما قیام کند بیست و پنج‌ حرف (شعبه) دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر می‌سازد (و این دو حرف موجود را هم به آن ضمیمه می‌کند تا بیست و هفت حرف، کامل و منتشر شود). انه یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و تظهر له الکنوز و لا یبقی فی الارض خراب الا یعمره.
یعنی: حکومت او، شرق و غرب جهان را فراخواهد گرفت و گنجینه‌های زمین برای او ظاهر می‌شود و در سراسر جهان جای ویرانی باقی نخواهد ماند مگر این که آن را آباد خواهد ساخت.
 امام باقر (علیه‌السّلام) نیز فرمود:
اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم.
یعنی: هنگامی که قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان گذارد تا خردهای آنان را گرد آورد و رشدشان را تکمیل گرداند.

 

معنویت:
معنویت در حکومت جهانی آخر الزمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در حد اعلاست. در روایتی آمده است:
رجال لاینامون اللیل لهم دوی فی صلاتهم کدوی النحل یبیتون قیاما علی اطرافهم.
یعنی: مردانی که شب‌ها نمی‌خوابند، در نمازشان چنان اهتمام و تضرعی دارند که انگار زنبوران عسل در کندو وزوز می‌کنند، شب را با نگهبانی دادن پیرامون خود به صبح می رسانند.

 

امنیت:
در یک حکومت ایده‌آل، امنیت شرط توسعه و لازمه پرداختن به معنویت است. در حدیث‌ می‌خوانیم:
حتی تمشی المراة بین العراق الی الشام لاتضع قدمیها علی النبات و علی راسها زینتها لا یهیجها سبع و لا تخافه.
یعنی: راه‌ها امن می‌شود چندان که زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد. جواهراتش را بر سرش بگذارد، هیچ درنده‌ای او را به هیجان و ترس نیفکند و او نیز از هیچ درنده‌ای نترسد.

 

رضایت:
یرضی بخلافته السماوات و الارض؛ یحبه اهل السماوات و الارض
حکومت جهانی اسلام، حکومتی است که آسمان و زمین، هر دو اظهار رضایت و خشنودی می کنند و عرشیان‌ و فرشیان، آن‌را دوست دارند، حکومتی که نتیجه و برکات آن برای همه، حتی مردگان، فرج‌ و گشایش است.

 

اطاعت:
اطاعت از امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در حکومت جهانی‌اش، خالص و کامل است. در حدیث آمده است:
و یقونه بانفسهم فی الحروب و یکونه ما یرید منهم.
یعنی: با جانشان امام را در جنگ‌ها یاری می کنند و هر دستوری به آن‌ها بدهد، انجامش می‌دهند.

 

ابزارهای جهانی شدن اسلامی
نظام جهانی اسلام، برای تحقق خویش، نخست به اصل دعوت و هدایت عمومی و در صورت مواجهه با انسان‌های لجوج به جهاد فی سبیل الله متکی است:

 

اصل دعوت و هدایت
قرآن در این باره می‌فرماید:
ما ارسلناک الا کافة للناس بشیرا و نذیرا.
یعنی: ما تو را جز برای بشارت و بیم دادن همه مردم نفرستادیم
نیز اضافه می کند:
قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا.
یعنی: بگو: ‌ای مردم من فرستاده خدا به سوی شما هستم.
همچنین، پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسالت خود را دعوت و هدایت تمامی مردم دانست و فرمود: فانی رسول الله الی الناس کافة لانذر من کان حیا و یحق القول علی الکافرین.
یعنی: من پیامبر خدا برای تمامی بشریت هستم. وظیفه دارم زنده‌ها را انذار و هشدار دهم و فرمان عذاب بر کافران مسلم گردد.
دعوت و هدایت اسلامی بر پایه صلح و دوستی قرار دارد؛ زیرا همان‌گونه که راغب اصفهانی در مفردات می‌نویسد:
الصلح تختص بازالة النقار بین الناس.
یعنی: صلح به زدودن کدورت از میان مردم اختصاص دارد و به زدودن آن کمک می‌کند.
خداوند سبحان هم به پیامبر دستور می‌دهد که چنانچه دشمن تو از در مسالمت وارد شد، تو نیز با آن موافقت کن: و ان جنحوا للسلم فاجنح لها.
 یعنی: اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی.

 

اصل جهاد و دفاع
اگر دعوت اسلامی مؤثر نیفتاد و انسان‌های لجوج به مقابله با اسلام برخاستند و یا کسانی که دعوت را پذیرفتند، با خطر مواجه شوند، آنگاه اسلام بر جهاد و یا دفاع تاکید می ورزد. به آیاتی در این باره توجه کنید:
۱ ـ یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم و ماواهم جهنم و بئس المصیر.
یعنی: ‌ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است و چه بد سرنوشتی دارند!
۲ ـ و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین‌.
یعنی: و در راه خدا، با کسانی که با شما می‌جنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدی‌کنندگان را دوست نمی دارد!

۳ -و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم و الفتنة اشد من القتل و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاءالکافرین‌.
یعنی: و آن‌ها را (بت‌پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن‌جا که شما را بیرون کردند (از مکه) آن‌ها را بیرون کنید! و فتنه (و بت‌پرستی) از کشتار هم بدتر است و با آن‌ها، در نزد مسجدالحرام (در منطقه حرم) جنگ نکنید! مگر این که در آن‌جا با شما بجنگند. پس اگر (در آنجا) با شما پیکار کردند، آن‌ها را به قتل برسانید؛ چنین است جزای کافران!

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی