-
شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۰:۲۳ ب.ظ
- نویسنده: نایجل راجرز، مل تامپسون
- انتشارات: انتشارات امیر کبیر
- مترجم: احسان شاه قاسمی
- زبان: فارسی
- سال انتشار: 1393
- قطع و جلد: رقعی، شمیز
- تعداد صفحه: 336
کتاب فیلسوفان بدکردار از جهت نگاه جامعی که به فلسفه به عنوان مجموعه ای از فیلسوف و فلسفه پردازی دارد، اثری استثنایی به شمار می رود. این کتاب با کنکاشی در زندگی خصوصی و اجتماعی هشت فیلسوف برجسته، نشان می دهد که آنچه فیلسوفان به عنوان چهارچوب های ذهنی و نظری ارائه می کنند تا حدود زیادی واکنش به پیچیدگی های روانی و شخصیتی آن ها دارد، بنابراین استدلال نایجل راجرز و مل تامپسون این است که نگاه ذات گرایانه به فلسفه و جداکردن اثر از پدیدآورنده، کاری گمراه کننده است.
- ژان ژاک روسو
در کتاب ادعا میکند روسو زندگی بسیار پرآشوبی داشتهاست. سرقت، دروغ، بچههای نامشروع و سپردن آنها به پرورشگاه، رابطه با زنان شوهردار، بداخلاقی و بدخلقی، تنها برخی صفات ناپسندی است که برای روسو برشمرده شدهاست. روسو هرگز خودش را مقصر نمیدانست و معتقد بود مدرنیته و تمدن این خباثتها را به او تحمیل کردهاست.
- آرتور شوپنهاور
در کتاب گفته شده آرتور شوپنهاور که دوست داشت مثل بودا، کانت یا اسپینوزا شناخته شود هرگز ازدواج نکرد و در جوانی روابط غیرمشروعی داشت. او که دچار همه دشمن پنداری شده بود در سالهای آخر عمرش هیچکس را به حضور نمیپذیرفت و از ترس دیگران سکههایش را در شیشه دوات قایم میکرد.
- فریدریش نیچه
کتاب ادعا میکند نیچه که دائماً بیمار بود را نمیتوان دارای روابط بیاخلاقی جنسی دانست. مهمترین مورد در زندگی او عشق به لو سالومه بود که از یک بوسه فراتر نرفت. اگر نیچه بر اثر سفلیس نمیمرد، میشد گفت که او در هنگام مرگ پسر بود. البته او یک بار به کازیما واگنر نوشته بود که او را دوست دارد. کازیما که همسر دوست او واگنر بود این یادداشت را بی پاسخ گذاشته بود.
- برتراند راسل
در کتاب آمده زندگیهای ویران و روابط نامناسب، چهار زن و بیشمار معشوقه، و تفکرات خاص و ضد سنتی، چیزهایی بود که برتراند راسل در پایان عمر ۹۸ ساله اش از خود باقی گذاشت. راسل بر زنان تسلط عجیبی داشت و حتی شواهد مبهمی مبنی بر ارتباط او با عروسش وجود دارد. وقتی از راسل پرسیدند چرا بعد از مبانی ریاضیات و مبادی ریاضیات دیگر کتاب مهمی در مورد فلسفه ننوشته، پاسخ داد چون زمین زدن دخترها از فلسفه خوشتر است.
- لودویگ ویتگنشتاین
کتاب ادعا کرده لودویگ ویتگنشتاین که همیشه از همجنسگرایی خود شرمنده بود تلاش میکرد با خشم و ریاضت کشی از شر این حس در خود رهایی یابد. خود بزرگ بینی هم مشکل مهم دیگر ویتگنشتاین بود و او هیچ نقدی را تحمل نمیکرد. او یک بار با میله آتشدان نزدیک بود که به پوپر حمله کند و بر همین اساس کتابی نوشته شدهاست.
- مارتین هایدگر
در کتاب گفته شده مارتین هایدگر گرچه به دلیل کتابهایی مثل هستی و زمان به وسیله بسیاری از پیروان یهودی تحسین میشد، اما در سال ۱۹۳۳ به ناگهان به سمت حزب نازی گشت و نقش مهمی در سرکوب یهودیان ایفا کرد. او در عین حال کمک کرد که معشوقههای یهودی او مثل هانا آرنت بتوانند از آلمان نازی بگریزند. او هرگز به صورت صریح هولوکاست را محکوم نکرد.
- ژان پل سارتر
در این کتاب میخوانیم سارتر که دارای مشکلات جسمی و شخصیتی خاصی بود، این مسائل را در زندگی شخصی خود به خوبی نشان داد. او و دوبوار با دختران نوجوان زندگیهای سه نفری تشکیل میدادند و این روابط گاهی چند ماه طول میکشید. از آنجا که آلبر کامو از سارتر خوشظاهر تر و در جلب زنان موفق تر بود، سارتر یک دهه تمام کارهای ادبی کامو را نقد و به شخصیت او حمله میکرد. در جریان این روابط دخترانی مثل بیانکا لمبلین و ناتالی سوروکین دچار مشکلات روحی شدیدی شدند. همچنین، سارتر در اوج فجایع اردوگاههای کار اجباری در شوروی، اعلام کرد که در شوروی آزادی کامل وجود دارد و همه میتوانند به راحتی از استالین انتقاد کنند.
- میشل فوکو
در کتاب ادعا شده میشل فوکو که همجنسگرا بود با دوست پسرهایش روابط سادومازوخیستی برقرار میکرد و همین رفتارها باعث رنجش و فرار آنها میشد. دانیل دفر که بیش از دیگر پسرها با او ماند بر او تأثیر زیادی گذاشت. فوکو در حمام خانههای سانفرانسیسکو از سکس همزمان با چند مرد لذت میبرد و بعد از مرگش گروههای همجنسگرا او را متهم کردند که به رغم اطلاعش از داشتن بیماری ایدز، دهها نفر را به این بیماری مبتلا کردهاست.