-
سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۲، ۰۲:۰۳ ق.ظ

محمدجواد ظریف در نشست «مسأله فلسطین از دیدگاه حقوق بینالملل» میگوید: «من اعتقاد دارم که از سال ۱۹۱۷ تا به امروز، هر کسی که آغازگر جنگ بوده، پیروز نشده، جز دو عملیات آمریکا در گرانادا و پاناما! به نظر من، جنگ کارآمدی خود را از دست داده است»!
سؤال اول: چرا آمریکا در ذهن ظریف، همواره یک اسطوره و «استثنا» تجلی کرده یا به مخاطبش چنین القاء میکند؟
سؤال دوم: در جنگ تهاجمی و برقآسای تابستان ۱۹۶۷ اسرائیل علیه اعراب، طی شش روز، شش ارتش جهان عرب، ورشکسته و زمینگیر شدند و عمده سرزمین فلسطین و بخشهایی از کشورهای همسایه فلسطین (مصر و سوریه و اردن و لبنان) نیز توسط صهیونیستها اشغال شد؛ چرا ظریف آن را نادیده میگیرد و خلاف وقایع تاریخ معاصر سخن میگوید!؟
راز این تناقضگویی را، روزی خود ظریف برملاء خواهد کرد!
سؤال سوم: سال ۱۹۱۷ مگر چه اتفاقی افتاده که وزیر خارجه سابق ما، خیلی ظریف، آن را سرآغاز دنیایی میداند که در آن «جنگها ناکارآمد» شدهاند!؟
دو اتفاق بزرگ در سال۱۹۱۷:
۱- انتشار نامه بالفور به روچیلد و اعلان موافقت پادشاه بریتانیا (جورج پنجم) برای تأسیس اسرائیل در سرزمین اشغالشده فلسطین.
۲- برچیده شدن نظام تزاری روسیه که مخالف سلطه روچیلدها و برتری قوم یهود بر جهان بود و جایگزین شدن آن با اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی که لاجرم مدافع جدی ایجاد اسرائیل در فلسطین شد.
در اندیشه محمدجواد ظریف، ظاهراً پدیده «اسرائیل»، سرآغاز «جهانی نوین» است که معیار جنگ و صلح و مفاهیم «حقوق بینالملل» را با «برتری قوم یهود بر دیگران»، بازتعریف میکند: یعنی جنگهای اسرائیل، اصولاً «جنگ» نیستند، بلکه «عین صلح»ند!
و از سوی دیگر، هرچه اسرائیل بگوید، همان باید بشود:
الف- تعطیلی فناوری صلحآمیز هستهای ایران با برجام؛
ب- تأیید صد در صد مدعای هولوکاست، بدون حق پرسشگری درباره آن!
اگر این برداشتها از مواضع ظریف صحیح نیست، پس صریح روشنگری کند!
محمدجواد ظریف میگوید: «راهحل (مسأله فلسطین) همانطور که قانون اساسی ما گفته، این است که ایران از مستضعفین دفاع کند، اما قرار نیست، ما به جای مستضعفین بجنگیم! معتقدم، مردم از پرداخت هزینه خسته شدهاند! نیازی هم نیست ما هزینه بپردازیم»!!!
سؤال اول: چه کسی گفته که ما تا الان بجای پیگیری منافع ملی خود و ایجاد امنیت فرامرزی و اقتدار منطقهای خویش، بجای مستضعفین جنگیده و برای آنها هزینه دادهایم؟!
سوال دوم: در حالیکه تمام اربابان غربی معتقدند که جبهه فراگیر مقاومت، در راستای گسترش نفوذ و اقتدار منطقهای ایران و اعتبار جهانی مملکت ما عمل میکنند، ظریف با کدام مقصد و منطق، این حقیقت آشکار را وارونه کرده و با فریب افکارعمومی، میکوشد تا با القاء «تعارض منافع میان ایران و اضلاع جبهه مقاومت»، شاید مسئولان کشور را به اتخاذ یک موضعگیری غیرضروری وادار بکند تا اربابان غربی از آن، برای ایجاد شکاف در میان اضلاع جبهه مقاومت، سوءاستفاده کنند؟!
سؤال سوم: به عنوان یک کارگزار همیشگی «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، آیا ظریف همیشه نسبت به اقتدار و عزت مملکت خودش، چنین کینهتوز بوده یا الان صلابت و صلاحیت و مهارت بینظیر «امیرعبداللهیان» که ایران را از گوشه رینگ غرب خارج کرده و میداندار عرصههای بینالمللی نموده، ظریف را چنین عصبی و ناآرام کرده است؟!
اما پرسش اساسی این است که: چطور اگر مستکبرین بجای همدیگر و نیابتأ بجنگند، هیچ اشکال حقوقی و حقیقی ندارد: مثل مستکبرین اروپایی در ناتو که در تمام جنگهایی که آمریکا طی هفتادسال گذشته به راه انداخته، همراهش بودهاند؛ که آخرین موردش در اوکراین جاریست و حالا هم که همگی باهم برای حفظ اسرائیل میجنگند!
اما ظریف که قرار بود یک شیعه «متدین» باشد، با نفی فرهنگ اهلبیت و حکم صریح الهی «وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا»(نساء ۷۵-۷۶)، ایرانیان را از یاری رساندن به کودکان بیپناه و مستضعفان فلسطین، پرهیز میدهد؛ چرا !؟!
ده سال پیش، وقتی آقای ظریف را در جمع دانشگاهیان دانشگاه تهران، «دانشآموخته دانشگاه پدر مادلین آلبرایت، وزیر خارجه یهودی آمریکا» نامیدم، ایشان ناراحت شد و مرا دادگاهی کرد که البته بعداً شکایت خود را پس گرفت. اما امروز جدا مایلم از ایشان بپرسم: «شما دانشآموخته کدام مکتب فکری هستید و دین و دنیای خود را بر اساس کدامین الگوهای انسانی تنظیم کردهاید که هربار در حساسترین شرایط، به جبهه مقاومت مستضعفین، از پشت خنجر میزنید و برای دشمنان بشریت، مفری جستجو میکنید!؟»
شاهکار مشترک روحانی_ظریف در «کاسبی با ترساندن مردم، برای منجی نشان دادن خود» را، ظریف در سال ۱۳۹۲ در دانشگاه تهران اینگونه رونمایی کرد: «امریکا میتواند با یک بمباش تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد»! و هشت سال با همین ترساندنها، ایران را به اسارت آمریکا درآوردند؛ همکاری با همسایگان را مانع شدند؛ ششصد میلیارد دلار سرمایهگذاری چین و روسیه را نپذیرفتند؛ فناوری هستهای را به سود اسرائیل به آمریکا بخشیدند؛ تحریمها را تشدید و سردار سلیمانی را از ملت ایران گرفتند...
حالا باز ظریف در اوج جنایات وحشیانه اسرائیل علیه فلسطینیان، میگوید: «اگر پای ایران را به وسط معرکه جنگ بکشانند، بمب بر سر مردم ایران فرود میآید، نه بر سر مسئولان»!
آیا شیاطین شرور صهیونی که تروریستهای بالفطره جهانی هستند، این جمله موذیانه و چندپهلو را به مثابه یک توصیه برای «ترور مسئولان کشور» تعبیر خواهند کرد؟! (امیدوارم، دشمن چنین فریبی را نخورد)...
کینهتوزی و عقدهگشایی ظریف علیه حمایت ایرانیان از مظلومان غزه که در پیوند با جبهه منطقهای مقاومت، در حال دفاع مشروع از خانه و کاشانه و سرزمین خویش هستند، ذاتی است یا سفارشی؟!
او میگوید: «رعایت حقوق بین الملل بشردوستانه برای طرفین متخاصم، ضروری است»!
آیا رزمندگان فلسطینی هم مثل اسرائیل، آب و برق و غذای زنان و کودکان و سالخوردگان یهودی را قطع کرده و بیمارستانها و مدارس و معابد را منهدم میکنند!؟!
چرا ظریف «طرفین متخاصم» را یکسان تلقی و القاء میکند تا شفافیت جبهه حق و باطل و مخاصمه عدل و ظلم را مخدوش سازد و از خشم مقدس انسانها در برابر اسرائیل خبیث بخاطر کشتار بیرحمانه کودکان غزه بکاهد!؟!
ظریف مدعی است: «دبیرکل سازمان ملل، نمیخواست اعلام نظر کند و من توییت زدم؛ در ادامه وحشیگری علنی شد و دبیرکل موضع گرفت»!
آیا این سخن مضحک، افشاگر خودشیفتگی و ساده لوحی و توهم کودکانه خود اوست یا نیرنگبازی و فریب افکار عمومی به منظور تلقین، بلکه حقنه کردن خودش به عنوان «منجی» به سادهلوحان است؟
او در مورد عملیات غافلگیرانه طوفان الاقصی بعد از تحمل ۷۰-۸۰ سال مذاکرات خیانتآلود سیاسیون، میگوید: «اینکه از منظر سیاسی این تصمیم درست بوده یا نه، مردم فلسطین باید پاسخ بدهند»!
دوگانه سازی ملت-مقاومت، سخن تکراری رژیم ضد بشری و کودککش اسرائیل است که ملت فلسطین را ذلیل و بدون مدافع میخواهد که ذلت و نکبت در اسارت نژادپرستان شرور یهودی را، بدون چون و چرا بپذیرد و عزت ملی، کرامت انسانی و مقاومت شهادتطلبانه رزمندگان مدافع خویش را نفی کند...!
آقای ظریف! داشتن چنین نگاهی از بردگان دوران روم باستان در زمان دیوانهای مانند «کالیگولا» هم چندش آور است؛ آیا شما با همین اندیشه و انگیزه، هشت سال وزیر امور خارجه مملکتی با هشتاد میلیون انسان آزاده و باشرف بودهاید!؟!