انجمن علمی علوم سیاسی

(هم‌اندیشی و هم‌افزایی طلاب علوم سیاسی اسلامی)

مختصری پیرامون معنای اصطلاح سوسیالیسم

سوسیالیسم (Socialism) از ریشه لاتینی سُکیوس (Socius) به معنی همراه و شریک یا از واژه ی «سوسیال» (Social) به معنای اجتماعی و پسوند ایسم، در زبان فرانسه گرفته شده‌است. سوسیالیسم (Socialism)در لغت به‌معنی اصالت جمع،جامعه‌گرایى و جامعه‌باورى، از واژه فرانسوى سوسیال (Social)به‌معناى اجتماعى، اخذ شده است. ریشه لاتینى آن، واژه Socius به‌معناى شریک و همراه است.
سوسیالیسم به‌معنای وسیع کلمه، طیف متنوعی از اندیشه‌ها و متفکران را دربر می‌گیرد که تنها ویژگی مشترک آنها اعتقاد به "لزوم برابری بیشتر برای انسان‌ها و افزایش نقش کارگران در اداره جوامع"است.سوسیالیسم در واقع ایدئولوژی است که در مخالفت با کاپیتالیسم قائل به لغو مالکیت خصوصی و خواهان برقراری مالکیت اجتماعی می‌باشد.این ایدئولوژی درصدد است تا به تحقق مالکیت اجتماعی توسط اتحادیه‌های کارگری یا پرولتارلیا کمک کند و به‌طور غیرمستقیم توسط دولت (پاسدار همه منافع مردم)، نه گروه‌های خاص اجرا شود و اصالت دادن به اجتماع، مخلوقات اجتماعی و کاهش یا حذف تقسیمات طبقاتی را هدف خود می‌داند.

سوسیالیسم در واقع ایدئولوژی‌ای است که در مخالفت با کاپیتالیسم قائل به لغو مالکیت خصوصی و خواهان برقراری مالکیت اجتماعی است.
اصطلاح سوسیالیسم در متون سیاسی بسیار به کار رفته است، اما مانند دموکراسی و آزادی تعریف جامع و مانعی ندارد؛ برخی سوسیالیسم را به معنای برابری، دادگری، پایان استثمار فقرا از سوی اغنیا مطرح می‌کنند و بعضی مانند بسیاری از آمریکایی‌ها، سوسیالیسم را به معنای مصادره اموال خصوصی و کنترل شدید زندگی خصوصی افراد از سوی دولت، و چیزهای بد دیگر قلمداد می‌کنند.
بسیاری معتقدند سابقه این مسلک سیاسی به زمان افلاطون می‌رسد، زیرا افلاطون و هم‌عصرانش گفته بودند: «ثروت متعلق به عموم مردم است و باید به مصرف عموم برسد، چون تمرکز ثروت راه تفرقه مردم را هموار می‌سازد.»
خاستگاه سوسیالیسم جدید در قرن 19 بوده و در واقع فراورده مستقیم انقلاب صنعتی برای اکثریت جامعه به شمار می‌رود.
پیدایش سوسیالیسم واکنشی به شرایط اقتصادی و اجتماعی در اروپا بر اثر رشد کاپیتالیسم صنعتی بود.
زایش عقاید سوسیالیستی پیوند تنگاتنگی با ایجاد یک طبقه جدید اما در حال رشد از کارگران صنعتی داشت که از فقر و تحقیری که غالباً یکی از ویژگی‌های اوایل عصر صنعتی شدن قلمداد می‌شد رنج می‌بردند.

خط اصلی در سوسیالیسم، برابری و عدالت است و شاخص‌های آن عبارت‌اند از:
1. برابری در حقوق سیاسی
2. انکار نظام جهانی و مرزبندی بین کشورها
3. دولتی شدن امور
4. تاکید بر برنامه‌ریزی
5. توزیع عادلانه ثروت
6. اجتماعی بودن مالکیت
7. دخالت دولت در بهبود وضعیت شهروندان از طریق امکانات درمان و بیمه و رفاه اجتماعی و مساعدت‌های وسیع مالی و برنامه‌های بازنشستگی.
اصول مشترک مکتب‌های سوسیالیستی
1-    اصالت جمع؛ این اصل به‌عنوان واکنشی در برابر لیبرالیسم اقتصادی مبتنی بر اصالت فرد و آزادی‌های نامحدود فردی شکل گرفته است؛ که درست در نقطه مقابل آن قرار دارد.
2-    مالکیت دولتی؛ نفی مالکیّت فردی بر ابزار مادی تولید نیز واکنشی در برابر به‌رسمیت شناختن مالکیت فردی بر ابزار تولید به‌صورت نامحدود و به‌عنوان تنها شکل مالکیت در نظام اقتصاد سرمایه‌داری لیبرال است.
3-    برنامه‌ریزی متمرکز اقتصادی؛ عدم توافق نظریه تعادل خودکار بازار با واقعیات و بروز عدم تعادل‌ها و بحران‌های اقتصادی موجب گردید که سوسیالیسم، برنامه‌ریزی متمرکز اقتصادی را به‌عنوان تنها راه علاج هرج و مرج‌های اقتصادی مطرح کند.
4-    برابری؛ یکی دیگر از مؤلفه‌های سوسیالیسم، اصل "برابری" است. سوسیالیست‌ها مالکیت خصوصی ابزار تولید را سرچشمه تمام مفاسد و بیدادگری‌ها و نابرابری‌های زیان‌خیز اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌دانند. به‌همین جهت، بر اصل برابری تأکید دارند.
5-     فراملیّتی )انترناسیونالیستی: Internationalistic (؛ از جمله اصول و عناصر سوسیالیسم، تفکرات فراملیتی و گونه‌هایی از تمایلات انسان‌گرایانه و اومانیستی بودن است (اومانیسم جمع‌گرا). سوسیالیست‌ها داعیه کوشش و مبارزه برای آزاد ساختن کل بشریت را دارند. (نمازی، ص 245-249)

  • مکاتب سوسیالیستی:

1-    سوسیالیست تخیلی (Utopic Socialism)
2-    سوسیالیسم علمی یا مارکسیسم (Scientific Socialism)
3-    سوسیالیسم دولتی
4-    سوسیالیسم مسیحی‌گرا
5-    سوسیالیسم آنارشیسم‌گرا
6-    سوسیالیسم سندیکاگرا
7-    سوسیالیسم صنف‌گرا
8-    سوسیالیسم اخلاقی
9-    سوسیالیسم تجدید نظرگرایانه بعد از مارکس

دوره سوسیالیسم بیش‌از یک «مرحله عبور» و یک «گذرگاه» نیست؛ بنابراین، کاملاً موقت است؛ بشریت از مرحله سوسیالیسم ـ به هرکس به‌قدر کارش‌ـ به مرحله کمونیسم ـ به هرکس به‌قدر نیازش‌ـ ارتقا خواهد یافت؛ و بدین ترتیب هرگونه نابرابری اقتصادی هم رخت برخواهد بست.

پاره‌ای از ویژگی‌های جامعه سوسیالیستی بدین‌قرار است:
یک‌ـ دوره سوسیالیسم بیش‌از یک «مرحله عبور» و یک «گذرگاه» نیست؛ بنابراین، کاملاً موقت است؛
دوـ دارای دولت است، و دولتش نمی‌تواند چیزی جز استعداد خشونت‌آمیز و انقلابی طبقة کارگر (دیکتاتوری پرولتاریا) باشد؛
سه‌ـ به توسط دیکتاتوری پرولتاریا، طبقات دیرینة دارا و توانگر تصفیه می‌شوند؛ همچنین همه مسلک‌های حقوقی، فلسفی، دینی، ادبی، و هنری، که بیانگر آرا و نظرات و اهوای طبقاتِ دارا هستند، همراه با خود این طبقات سرکوبی می‌شوند.
علی‌الخصوص، از هیچ تلاشی برای سرکوبی و امحای دین و هرنوع اندیشه فردی فروگذار نخواهد شد؛
چهارـ دیکتاتوری پرولتاریا، اموال سرمایه‌داران را مصادره می‌کند، و بدین‌ترتیب، موجب «غصب غاصبین» می‌شود. مالکیت خصوصی ابزار تولید، ازجمله زمین، ملغی می‌گردد و در اختیار دولت گذاشته می‌شود. بدین‌سان نظام سوسیالیسم دولتی، یا به‌تعبیری بسیار دقیق‌تر، نظام جمعی برقرار می‌گردد؛
پنج‌ـ از هرکس به‌قدر توانایی‌اش کار می‌گیرند و به هرکس به‌اندازة کارش مزد می‌دهند؛

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی