انجمن علمی علوم سیاسی

(هم‌اندیشی و هم‌افزایی طلاب علوم سیاسی اسلامی)

کتاب / فصول منتزعه / ابونصر فارابی

فصول منتزعه از آثار متفکر بزرگ، فارابی است که به زبان عربی نوشته و شده که به فارسی نیز ترجمه شده است. این کتاب بیشتر مسائلش دربارۀ بخش‌های حکمت عملی، سیاست مدن و دانش اخلاق و تدبیر منزل است و برخی از فصل‌های آن هم دربارۀ حکمت نظری مانند شناخت مبدأ و ویژگی‌های آن است. نویسنده در این کتاب، مطالبى جالب در موضوع تدبیر مُدُن و اصلاح سبک زندگى اجتماعى از دیدگاه اندیشوران قدیم نقل کرده است. نویسنده در این اثر، آیین شهریارى را نزد پیشینیان بررسى کرده است. ساختار کتاب حاضر، از مقدمه مصحح و مقدمه مؤلف و متن اصلى (شامل صد فصل) تشکیل شده است. روش نویسنده در این اثر، عقلى و تحلیلى است.

نویسنده: ابونصر فارابی
مترجم: حسن ملکشاهی
قطع: وزیری
تعداد صفحه: 208
انتشارات: سروش

گزارش اجمالی محتوا

هرچند درباره محتواى این اثر سودمند، گفتنى‌ها فراوان است، ولى به جهت ضیق مجال، به ذکر نمونه‌هایى کوتاه و گویا از مطالب آن اکتفا مى‌شود با یادآورى این نکته که در این گزارش، از ترجمه جناب آقاى على اوجبى استفاده شده و ترجمه ایشان همراه با تلخیص است و ما نیز بعد از مقابله آن با متن اصلى، گاه در آن تصرف کرده‌ایم:

    نویسنده در مقدمه بسیار مختصرش - که زمان و مکان و مشخصات نگارشش معلوم نیست - تأکید کرده است: «این اثر، شامل اصول بسیارى است که در باب اداره و آبادانى شهرها و اصلاح روش زندگى مردمانش براى رسیدن به سعادت، از سخنان پیشینیان گرفته شده است»
    فصل 4: پزشک معالج جان شهروندان، انسانى مدنى است که شهریار نامیده مى‌شود...
    فصل 5: شهریار که در پى معالجه جان شهروندان است، مى‌بایست به نفس و اجزایش، کاستى‌ها و پستى‌هایش و چگونگى از بین بردن رذایل، معرفت تام داشته باشد...
    فصل 7: قواى نفسانى پنج گونه است: غاذیه، حاسه، متخیله، نزوعیه و ناطقه... قوه ناطقه که آدمى با آن مى‌اندیشد و دانش‌ها و صنایع، ره‌آورد آن است و ابزار تمییز میان زیبایى و زشتى است، خود به عملى و نظرى تقسیم مى‌شود...
    فصل 8: فضایل دو گونه‌اند:

نطقى که فضیلت‌هاى جزء تعقل‌کننده است؛ چون حکمت، عقل، تیزهوشى و خوش فهمى؛ خلقى که فضیلت‌هاى جزء نزوعى است، چون عفت، شجاعت، بخشش و عدالت. رذایل نیز دو گونه‌اند در برابر فضایل...

    فصل 9: فضایل و رذایل در اثر تکرار افعالى که از یک خلق ناشى مى‌شوند، به وجود مى‌آیند و در نفس راسخ مى‌شوند؛ مانند کتابت؛ اگر نوشتن را بر اساس قواعد کتابت تکرار کنیم، خوش‌خط مى‌شویم و اگر این گونه عمل نکنیم، بدخط خواهیم شد...
    فصل 12: اگر استعداد یک فضیلت یا رذیلت به‌همراه اخلاق متناسب با آن باشد و در اثر عادت و تکرار رسوخ کند، به‌سختى از شخص جدا مى‌شود و نشان از آن دارد که فرد در آن ویژگى به بالاترین رتبه رسیده است... انسان الهى نزد پیشینیان کسى است که آمادگى تام فضایل را داشته باشد، سپس در اثر عادت به حد چنین انسانى در تمامى فضایل انسانى فراتر مى‌رود. در برابر، کسى که آمادگى کلیه کردارهاى ناپسند را داشته باشد و در اثر عادت در او ملکه شود، از دایره انسانیت بیرون مى‌رود و به مرتبه سبعیت تنزل مى‌یابد...
    فصل 14: میان کسى که خودنگه‌دار است و آنى که داراى فضیلت است، تفاوت است؛ زیرا اولى، افعال نیکو را با کراهت انجام مى‌دهد و دل در گروى شرور دارد و دومى با شوق، فعل نیک را انجام مى‌دهد و از آن لذت مى‌برد...
    فصل 15: دو گروه نام‌برده در بهره بردن از فضیلت متفاوتند. صاحب اخلاق محمود، برتر از خودنگه‌دار است. او در گروه شهریاران و سیاست‌گذاران مدینه است و این در گروه شهروندان است و در ردیف کارگزاران...
    فصل 16: شرور را مى‌توان در اثر فضایل و در رتبه بعد خودنگه‌دارى از میان برد. در غیر این صورت، فرد شرور باید از شهر بیرون شود...
    فصل 18: خیرها میانه دو طرف شرور و افراط و تفریط قرار دارند. فضایل اخلاقى نیز این‌گونه‌اند؛ یعنى ملکه‌هایى هستند که میان دو رذیلت قرار دارند، مانند شجاعت که میانه بى‌باکى و ترس است...
    فصل 24: منزل از چهار جفت تشکیل مى‌شود: زن و شوهر، سرور و بنده، پدر و فرزند، مادر و دختر. آن‌که اینها را به هم مى‌پیوندد تا در جهت تحقق هدفى واحد با هم همدل و یکدل باشند، رب منزل (خداى منزل) است...
    فصل 25: شهر و منزل، همانند بدن انسانند. همان‌گونه‌که بدن از اجزائى تشکیل شده که برخى برتر از برخى دیگرند و هریک کار خاصى انجام مى‌دهند، اما درعین‌حال همگى در تحقق هدفى که بر بدن مترتب است، همیارى دارند، شهر و منزل نیز این‌گونه‌اند...
    فصل 28: شهرها دو گونه‌اند:

شهر ضرورى: شهرى است که ساکنان آن به حدى از بلوغ رسیده‌اند که مى‌توانند نیازهاى ضرورى حیات دنیایى را با کمک هم مرتفع سازند؛ شهر برتر: شهرى است که ساکنان آن به حدى از بلوغ رسیده‌اند که برترین‌هایى را که در حیات دنیایى آنها نقش دارد تشخیص مى‌دهند و در دستیابى به آنها همیارى دارند. البته در تعیین مصادیق شهر برتر، بین مردم اختلاف است...

    فصل 99: جامعه‌اى که بر اساس فضیلت استوار باشد، دچار هیچ اختلاف اهداف و کشمکش عملى نمى‌شود...
    فصل 100: نتیجه غافل و متغافل یکى است؛ زیرا هم غفلت و هم تغافل و تظاهر به غفلت، به فساد و تباهى مى‌انجامد...


منبع: دانشنامه تخصصی کتاب شناسی

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی