انجمن علمی علوم سیاسی

(هم‌اندیشی و هم‌افزایی طلاب علوم سیاسی اسلامی)

برنامۀ دوران 10 انقلاب مهم تاریخ معاصر

ویژه برنامۀ دوران کاری با اجرا و کارشناسی دکتر مجید شاه‌حسینی و جمعی از پژوهشگران جوان و همچنین چند تیم حرفه‌ای رسانه‌ای است که در یکی از پروژه‌های خود و در 27 قسمت حدوداً 1 ساعته به بررسی دقیق و کارشناسی 10 انقلاب مهم تاریخ معاصر پرداخته است. این برنامه همراه با ارائه مختصر و مفید پژوهشگران جوان و همچنین مستندات ویدئویی و تصویری جذاب یک مجموعۀ علمی_تاریخی بسیار مناسب برای علاقمندان تاریخ و سیاست می‌باشد.

تاریخ شناسنامه بشریت است و انقلاب، مؤثرترین رخداد تاریخ. در فصل اول، به سراغ ۱۰ انقلاب بزرگ تاریخ با خوانشی پژوهشگرانه و مستدل رفتیم تا سفری داشته باشیم به هزارتوی تاریخ و از دل آن سرگذشت انسان‌های پیشین را مطالعه کنیم. باشد که از همراهی خیل گسترده علاقمندان به تاریخ بهره‌مند شویم. فصل اول به ترتیب شامل بررسی انقلاب‌های؛ صنعتی، انگلستان، آمریکا، فرانسه، روسیه، چین، کُره، کوبا، الجزایر و انقلاب اسلامی ایران می‌باشد.

دانلود فصل اول - 10 انقلاب مهم تاریخ معاصر 

  • انقلاب صنعتی

انقلاب صنعتی، انقلابی است که زمینه‌های آن را باید در دوره رنسانس و عصر روشنگری جستجو کرد. اگرچه این انقلاب را صنعتی می‌نامند و در ظاهر وجه تکنولوژیک آن بروز می‌یابد، با این حال در این دوره شاهد تحولات عمیق فرهنگی-اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستیم. در یک عبارت کلی می توانیم بگوییم که انقلاب صنعتی ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن انقلابی فن سالارانه است که در کتاب های تاریخی به آن پرداخته شده است و باطن این انقلاب، حدود سه قرن برده داری، جنگهای فراوان، تصرف کشورها و در واقع به غارت بردن میراث سرزمین ها به نفع چندین کشور اروپایی است. در حقیقت، همه ی منافع این تجارت جدید به قشری محدود از طبقه اشراف و ماسونهای اروپایی تعلق گرفت. ظلم وارد شده به طبقات فرودست جامعه و ایجاد اختلاف طبقاتی به دلیل ظهور انقلاب صنعتی، مقدمه ای برای وقوع انقلابهای بعدی در خاک اروپا گردید.

  • انقلاب انگلستان

شاید به کار بردن اصطلاح «انقلاب انگلستان» اتفاق غریبی به نظر بیاید، چرا که معمولاً وقتی از یک انقلاب صحبت به میان می‌آید ذهن ما به سمت یک اتفاق و یک تحول بزرگ در یک زمان خاص تاریخی می‌رود(مثلاً جولای ۱۷۷۶ در آمریکا یا اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه)، در حالی که در تاریخ انگلستان شاید چنین برهه‌ای با این ویژگی نتوان به طور دقیق مشخص کرد. اگر چه بعضاً واقعه‌ای تحت عنوان انقلاب باشکوه در سال ۱۶۸۸ معرفی می‌شود ولیکن این مورد بیش از این‌که یک انقلاب بتوان نام نهاد، بیش‌تر یک رفرم در ساختار سیاسی می‌توان تعریف کرد. علی ای‌حال چیزی که در مجموعه دوران با عنوان انقلاب انگلستان از آن یاد می‌شود، مجموعه تحولات سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی است که در چند سده میانی هزاره دوم بر سرزمین انگلستان رفته است و این سرزمین را دچار تحولات عمیقی کرده است. این تحولات را که آغاز آن را در به قدرت رسیدن تئودورها و پایان ان را در دوره انقلاب صنعتی می‌توان دید، انقلاب انگلستان می‌توان در نظر گرفت. دوره‌ای که شامل تغییر تحولات سیاسی بسیار، تحولات مذهبی شدید و تشکیل کلیسای انگلیکان، شکل‌گیری و قدرت‌گیری امپراتوری بریتانیا و تغییرات و تحولات اساسی در دیگر حوزه‌ها می‌شود.

  • انقلاب آمریکا

انقلاب آمریکا؛ اولین گام برای ساختن ارض مقدس / استقلال انگلیسی های تازه به دوران رسیده در آمریکا، نوید ساخت دنیایی مدرن بر اساس کهن‌ترین آرزوی کانون‌های ثروت و قدرت یهودی بود. شورش و به دنبال آن استقلال سیزده ایالت انگلیسی بر ضد استعمار کهن بریتانیا، سرآغاز عصر جدیدی از تجاوز و استعمارگری مدرن در قرن‌های اخیر شد. کشوری که مهم‌ترین روز تقویم خود را ۴ جولای ۱۷۷۶، روز استقلال، می‌داند، از ابتدای شکل‌گیری خود حق استقلال و حیات هر ملت و مردمی را که بر سر راه خود می‌دید، زیر پا گذاشته است. مسیر گسترش نفوذ و استعمار آمریکا از میان مردم سرخ‌پوست، سیاه‌پوستان، مکزیک و آمریکای لاتین تا تمام اقصی نقاط کره خاکی، ریشه‌های این وقایع، افراد صاحب نفوذ، جریان‌ها و وقایع دخیل در آن، موضوعاتی هستند که در این بخش به آن‌ها پرداخته خواهد شد.

  • انقلاب فرانسه

​​​​​​​بعید است جایی صحبت از پدیده انقلاب و مطالعه تاریخ انقلاب‌های کلاسیک جهان به میان بیاید و نامی از فرانسه و انقلاب بزرگ آن در میان نباشد. انقلابی که حاصل از تلاقی نارضایتی فزاینده مردمی از فساد دربار فرانسه و اشرافیان آن با قدرتمند شدن طبقه بورژوا و اقدام آن‌ها برای تصاحب سهمشان از قدرت بود که این مهم در سال ۱۷۸۹ به وقوع پیوست و انقلاب کبیر فرانسه را رقم زد. انقلابی که سیطره چند صد ساله بوربون‌ها در فرانسه را خاتمه داده و ساختار سنتی قدرت در فرانسه را بالکل دگرگون کرد. ریشه‌ها و زمینه وقوع انقلاب، قدرت‌ها و ذی‌نفعان انقلاب، وقایع و رویدادها مرتبط، شکست انقلاب و بازگشت پادشاهی، اعتراضات و انقلاب دوم و بسیاری موارد دیگر، از موضوعاتی هستند که سعی خواهد تا حد امکان مورد مطالعه و تحلیل قرار بگیرد.

  • انقلاب روسیه

​​​​​​​هنگامی که مارکس نظریه سوسیالیستی خود را ارائه کرد، شاید کم‌تر کسی انتظار داشت که اولین انقلاب مارکسیستی به جای اروپای غربی مدرن در روسیه‌ای رخ بدهد که هنوز وارد دنیای صنعتی نشده و در دوره کشاورزی قرار داشت. با این حال در اوایل قرن بیستم شاهدیم که با تفسیری که لنین از مارکس ارائه می‌کند، انقلابی در روسیه رخ داده و حکومت دیرپای تزارها در روسیه را پایان دهد. انقلابی که سرآغاز تحولی بزرگ در دنیا بود که بیش از ۷۰ سال نیمی از دنیا را دربرگرفت و هنوز هم پس از فروپاشی، شاهد نحله‌های مختلفی از این تفکر در برخی نقاط دنیا هستیم. این انقلاب در سال ۱۹۱۷ به پیروزی رسید و طی آن حزب کمونیست روسیه به قدرت رسیده و ثمره آن تشکیل اتحادیه جماهیر شوروی بود که تا روز فروپاشی یکی از ابرقدرت‌ها دنیا و اصطلاحاً قطب چپ دنیا بود. مبانی فکری، ریشه‌های سیاسی و اجتماعی، افراد و قدرت‌های تأثیرگذار، تبعات انقلاب بر جهان و … مواردی است که مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گیرد.

  • انقلاب چین

​​​​​​​پس از به قدرت رسیدن کمونیست‌ها در شوروی، تفکر مارکسیست و انقلاب‌های کمونیستی در دیگر نقاط دنیا نیز مورد اقبال قرار گرفت. یکی از نقاطی که تحت تأثیر این تفکرات قرار گرفت، کشور بزرگ چین بود. جایی که حزب کمونیست آن در سال ۱۹۲۱ شکل گرفت و از همان زمان به دنبال کسب قدرت در جمهوری چین بود. پس از جنگ جهانی درگیری‌های داخلی در چین شدت گرفته و جنگ داخلی چند ساله‌ای پدید می‌آید. با پیش‌روی جنگ به نفع کمونیست‌ها، کشور به سمت حکومت کمونیستی پیش رفته و در ۱ اکتبر سال ۱۹۴۹ مائو، رهبر حزب کمونیست، تشکیل جمهوری خلق چین را اعلام می‌کند. پس از به قدرت رسیدن کمونیست‌ها شاهد پروژه‌های اصلاحی کمونیستی مائو در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستیم که با توجه به وسعت چین و جمعیت زیاد آن، تبعات زیادی را برای جمهوری خلق چین پدید می‌آورد. پس از مائو نیز اگرچه با اصلاحات زیادی در تفکرات کمونیست حکومت چین مواجه هستیم، با این حال تا همین امروز نیز جمهوری خلق چین به عنوان یک نظام کمونیستی(البته با مقتضیات و تعاریف خاص خود) در دنیا شناخته می‌شود.

  • انقلاب کره

​​​​​​​با شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، نیروهای ژاپنی از کره خارج شده و استقلال خود را بازمی‌یابد. در این دوره شاهد تقسیم کره به دو بخش شمالی تحت قیمومیت شوروی و بخش جنوبی تحت قیمومیت آمریکا هستیم تا بنابر توافقات پس از یک دوره ۵ ساله و ثبات یافتن شرایط، طی سازوکاری انتخاباتی کشور واحد کره تشکیل شود. در این دوران مدار ۳۸ درجه به عنوان مرز بین دو قسمت کره تعیین می‌شود. در بخش شمالی، کیم ایل سونگ که یک کمونیست کره‌ای است، قدرت را به دست گرفته و در پایان دوره قیمومیت و در سال ۱۹۵۰ تصمیم به یک‌پارچه‌سازی کره و تشکیل حکومت واحد کره می‌گیرد و به همین منظور وارد مناطق جنوبی شده و عمده مناطق جنوبی از جمله سئول را تحت سیطره جمهوری خلق کره درمی‌آورد. پس از آن ایالات متحده و با پشتیبانی سازمان ملل متحد وارد کره شده و شروع به عقب راندن نیروهای شمالی می‌کند. این جنگ تا سال ۱۹۵۳ با حمایت ایالات متحده آمریکا و غرب از نیروهای جنوب و پشتیبانی شوروی و جمهوری تازه تأسیس خلق چین از نیروهای شمالی ادامه یافته و در نهایت با پیمان آتش‌بس و استقرار نیروهای حافظ صلح در مدار ۳۸ درجه پایان می‌یابد.

  • انقلاب کوبا

​​​​​​​گسترش کمونیسم پس از جنگ جهانی دوم و با قدرت گرفتن بیش از پیش شوروی، سرعت یافته و در کشورهای مختلف ظهور و بروز می‌یابد. یکی از این مقاصد، کوبا بود که تحت سیطره ایالات متحده قرار داشت. سرآغاز این انقلاب را می‌توان در حمله نافرجام ۲۶ جولای ۱۹۵۳ به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو کوبا دانست که به رهبری فیدل کاسترو انجام گرفت. این عملیات اگرچه ناکام می‌ماند، ولی سرآغاز جنبشی می‌شود که به نام ۲۶ جولای(ژوئیه) معروف شد. پس از ناکامی مونکادا، این جنبش در سال ۱۹۵۵ توسط ۸۲ تبعیدی از جمله فیدل کاسترو، رائول کاسترو و چگوارا در مکزیک بازسازی شد و این تبعیدیان در ۱۹۵۶ به کوبا برگشتند و مبارزات را علیه حکومت باتیستا آغاز کردند که این مبارزات در سال ۱۹۵۹ به پیروزی رسید و منجر به تشکیل حکومت انقلابی کوبا آن هم در بیخ گوش نظام کاپیتالیستی آمریکا شد و تا امروز نیز این حکومت هم‌چنان پابرجاست. ویژگی بارز انقلاب کوبا را می‌توان در تعریف مدل خاصی از انقلاب‌ دانست که بر پایه مبارزات چریکی بود و همین مدل سرمشقی برای کشورهای حوزه آمریکای لاتین و حتی فراتر از آن برای گروه‌های مبارز در اقصا نقاط دنیا شد.

  • انقلاب الجزایر

​​​​​​​در قرن ۱۹ الجزایر توسط فرانسویان به خاک و خون کشیده شد و به مدت ۱۳۲ سال توسط ایشان چپاول گردید. در پاسخ به این تجاوزگری، مردم مسلمان از هر گوشه و کنار به مقابله با فرانسویان برخواستند و رفته رفته زیر پرچم بزرگانی همچون عبدالقادر سازمان یافتند. جهاد با اشغالگران خوب پیش میرفت تا جایی که عبدالقادر دوسوم خاک الجزایر را از فرانسویان پس گرفت. اما در این برهه اشغالگران که در جنگ سخت مغلوب همت مردم مسلمان شده بودند، جنگ نرم را کلید زدند و با مذاکره و تفرقه افکنی میان صفوف مجاهدین، شکست را به پیروزی بدل کردند و دوباره بر مردم الجزایر مسلط شدند. الجزایر علیرغم رشادت های بسیار مردم غیورش، به دلیل وادادگی و استحاله بسیاری از بزرگانش، بیش از یک قرن مستعمره فرانسه بود و البته پس از استقلال هم نتوانست خود را از نفوذ فرهنگی فرانسه رها سازد. امپریالیسم همانطور که در دوره اشغال به انحاء مختلف سعی در حذف اسلام حقیقی از الجزایر داشت، پس از استقلال نیز اجازه ورود اسلام به عرصه سیاست را نداد. حاکمان پس از استقلال الجزایر که در دامان تفکر غرب رشد یافته و از فرهنگ اصیل خود فاصله بسیار گرفته بودند، با دنبال کردن الگوهای توسعه غربی و ممانعت از احیای تفکر اسلامی، عملاً الجزایرِ از استعمار رها شده را به دام استعماری نو انداختند.

  • انقلاب اسلامی

​​​​​​​انقلاب اسلامی ایران که در دهه های پایانی قرن بیستم رقم خورد مقدمه ای شد تا جهان قرن بیست و یکم را با حوادث جدیدی شروع کند. دیگر بازی تکراری جنگ سرد تمام شده بود و پس از چندین قرن از این‌که انسان غربی خدا را از زندگی خود کنار گذاشته و درست در بحبوحه قرن بیستمی که پرچمداران انقلابی دنیا دین را افیون توده‌ها می‌خوانند و عامل رکود، در منطقه غرب آسیا یک انقلاب دینی با محوریت روحانیت دینی به وقوع می‌پیوندد. گویی مردم ایران تصمیم گرفته‌اند درست در جهت عکس دنیای مدرن بشر از خدا بریده حرکت کنند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) و همراهی توده‌های مردم متدین ایران می‌تواند حکومت بیش از نیم‌قرنی پهلوی دست‌نشانده را پایان داده و یک نظام اسلامی را پایه‌ریزی نماید. انقلابی که نه تنها وابسته به هیچ یک از دو قطب دنیای آن روز نبود بلکه حتی تنها جایی بود که دو قطب درگیر شرق و غرب آن روز، بر سر مخالفت با آن اتفاق نظر داشتند. به طور کلی حرکت اصلی انقلاب اسلامی را می‌توان از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در نظر گرفت که ۱۵ سال بعد و با فرار شاه از کشور و بازگشت امام خمینی(ره) که از سال ۱۳۴۳ در تبعید به سر می‌برد، در سال ۱۳۵۷ به وقوع پیوست و پایان ۲۵۰۰ سال حکومت پادشاهی در ایران و آغاز دوره نوینی در تاریخ ایران و ایضاً جهان شد.


منبع: وبگاه پژوهش تاریخی دوران

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی